جدول جو
جدول جو

معنی کرچ مار - جستجوی لغت در جدول جو

کرچ مار
مرغ کرچ که جوجه آورده باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کفچه مار
تصویر کفچه مار
نوعی مار سمّی با سری پهن. مار کبرا از انواع این مار است
فرهنگ فارسی عمید
(کَلْ لِ مُ سَ)
دهی از دهستان بالاست که در شهرستان نهاوند واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
مانند کرخ. شبیه به کرخ:
هر روز شادی نوبنیاد و رامشی
زین باغ جنت آیین زین کاخ کرخ وار.
فرخی.
رجوع به کرخ و کرخ بغداد شود
لغت نامه دهخدا
(کَلْ لَ / لِ)
گونه ای قارچ که بدان فقع گویند. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به فقع شود
لغت نامه دهخدا
(کَ چَ / چِ)
قسمی مار. (از فرهنگ رشیدی). در اصطلاح جانورشناسی یکی از اقسام ماران سمی خطرناک که دارای زهری کشنده است و از گروه پروتروگلیف میباشد در سطح قدامی دندانهای جلو آروارۀ بالایی این مار شیاری است که تا نوک دندان ادامه دارد و در آن شیار سم جاری می شود. وجه تسمیۀاین دسته ماران از آن جهت است که زواید مهره های گردنی خودرا باختیار می توانند پهن کنند و در این حال قسمت سر و گردن آنها بصورت کفچه یا قاشق پهنی در می آید. کفچه ماران دارای اقسام متعددند و همه آنها خطرناکند. گونه ای از آنها در افریقا و مصر وجود دارد (مشهور است که کلئوپاترا ملکۀ نامدار مصر با زهر یکی ازهمین کفچه ماران آفریقائی انتحار کرد). نوعی از کفچه ماران در کوهستان های اطراف مشهد فراوانند و نیز گونه ای از آنها مار عینکی است که در موقع پهن کردن زواید مهره ای گردنیش شکل عینکی در سطح خلفی پوست بدنش نقش می بندد (وجه تسمیه) و جزو خطرناکترین کفچه هاست و در هندوستان فراوان است و بنام کبرا نیز خوانده می شود. (فرهنگ فارسی معین).
- امثال:
از کفچۀ مار حلوا نتوان خورد. (امثال و حکم دهخدا ج 1 ص 142)
لغت نامه دهخدا
دارندۀ کرم. که صاحب کرم است:
کرم داران عالم را درم نیست
درم داران عالم را کرم نیست.
سعدی
لغت نامه دهخدا
(کُ چِ)
در تداول مردم مازندران ماه اردیبهشت است. (از یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کره ماه
تصویر کره ماه
آیشم
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از اقسام ماران سمی خطر ناک که دارا زهری کشنده است و از گروه پروترو گلیف میباشد. این مار در سطح قدامی دندانها جلو آرواره بالا یی دارا شیاری است که تا نوک دندان ادامه دارد و در آن شیار سم جاری میشود. وجه تسمیه این دسته ماران از آن جهت است که زواید مهره های گردنی خود را باختیار میتوانند پهن کنند و در این حال قسمت سر و گردن آنها بصورت کفچه یا قاشق پهنی در میاید. کفچه ماران دارای اقسام متعددند و همه آنها خطرناکند. گونه ای از آنها در افریقا و مصر وجود دارد (مشهور است که کلئو پاترا ملکه نامدار مصر باز هر یکی از همین کفچه ماران افریقایی انتحارکرد) نوعی از کفچه ماران در کوهستانها اطراف مشهد فراوانند و نیز گونه ای از آنها مار عینکی است که در موقع پهن کردن زواید مهره های گرد نیش شکل عینکی در سطح خلفی پوست بدنش نقش می بندد (وجه تسمیه) و جزو خطرناکتر ین کفچه هاست و در هندوستان فراوان است و بنام کبرا نیز خوانده میشود: (همچو مار کفچه این گردنده دهر کفچه رنگین است اما پر ز زهر)، (سراج الدین)، سر زلف پر پیچ و تاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کله مار
تصویر کله مار
گونه ای قارچ که بدا فقع گویند
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از اقسام ماران سمی خطرناک که دارای زهری کشنده است. وجه تسمیه این دسته ماران از آن جهت است که زواید مهره های گردنی خود را به اختیار می توانند پهن کنند و در این حال قسمت سر و گردن آن ها به صورت کفچه یا قاشق پهنی درمی آید. کفچه ماران دارای
فرهنگ فارسی معین
برآمدگی دامنه ی کوه، کوه پر صخره و پرتگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
کلون در، چوبی که در ساخت کلون در به کار رود
فرهنگ گویش مازندرانی
مجموعه ی لوازم و اثاثیه یک خانوار در هنگام کوچ
فرهنگ گویش مازندرانی
پیچک صحرایی، نیلوفر وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی
گوسفند بره دار
فرهنگ گویش مازندرانی
دوا و درمان، پیچک صحرایی سفید
فرهنگ گویش مازندرانی
بزرگترین هیزم درون اجاق که برای دوام آتش در اجاق گذارند.، خوک ماده ای که توله هایش را به همراه داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
کرم ابریشم
فرهنگ گویش مازندرانی
کلمره، نوعی مار
فرهنگ گویش مازندرانی
مار کبرا
فرهنگ گویش مازندرانی
نامادری، زن بابا
فرهنگ گویش مازندرانی
زنی که به عنوان مادر عروس نقش راهنما داشته و همراه عروس به
فرهنگ گویش مازندرانی
گوساله ی لاغر
فرهنگ گویش مازندرانی
از ماه های تقویم تبی، مهرماه گالشی، هفتمین ماه باستانی
فرهنگ گویش مازندرانی
اسبی که کره دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
مرغی که جوجه های کوچک دارد
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی پیچک از نوع گل شیپوری، پیچک صحرایی
فرهنگ گویش مازندرانی